روز پانزدهم:
یزید ملعون به عبیدالله بن زیاد دستور داد که سر مطهر امام را با سرهای جوانان و یاران آن حضرت که در رکاب ایشان شهید شده بودند با کالاها و ن اهل بیت و عیالات آن حضرت روانه ی شام نماید.
در تاریخ آمده بعد از آن که ابن زیاد یک روز(یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای کربلا را در کوچه ها و محله های کوفه گردانید آنها را به شام نزد یزید فرستاد.
ابن زیاد سرهای شهدای کربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود.
ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین، اسرا را در پانزدهم محرم به همراه شمر و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسرا را سوار بر شتر بی جهاز نمود.
آن ملعون اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار به شام آورد.
روز چهاردهم:
درحالیکه خاندان و اهل بیت امام حسین در اسارت به عزاداری مشغول می باشند ابن زیاد در روز ۱۴ محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری به یزید ملعون نامه نوشت و جریانات کربلا را گزارش داد و از وی پرسید که با سرهای بریده و اسرا چه کند؟
به اسرا و خاندان امام(علیه السلام) بسیار بد می گذشت مخصوصاََ که عزادار بودند و مشکلات از هر جهت و از جانب عبیدالله به ایشان وارد می آمد.
روز سیزدهم:
پس از آنکه اسرا و سرهای مقدّس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را در برابرش گذاشتند و آنگاه ن و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد در حالیکه به طناب بسته بودند وارد مجلس نموده و در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند.
پس از مجلس شوم ابن زیاد اهل بیت امام حسین(علیه السلام) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.
ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام را منتشر کرد.
عبدالله بن عفیف هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیرالمومنین و امام حسین(علیهما السلام) نسبت کذب میدهد از میان جمعیت برخاست و گفت:
ساکت باش ای پسر مرجانه! دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد.
عبیدالله بن زیاد در چنین روزی این جوانمرد را به شهادت رساند.
درباره این سایت